Awesome Image

نشست تخصصی 8: «هرمنوتیک موزه» با سخنرانی دکتر علیرضا آزاد

نشست تخصصی 8: «هرمنوتیک موزه» با سخنرانی دکتر علیرضا آزاد

هشتمین نشست از سلسله نشست‌های تخصصی موزۀ دانشگاه فردوسی مشهد با موضوع «هرمنوتیک موزه» در تاریخ 7 تیرماه ۱۳۹۹ در موزۀ دانشگاه برگزار شد.
در این نشست دکتر علیرضا آزاد، استادیار گروه قرآن و علوم حدیث دانشگاه فردوسی مشهد که در زمینۀ مباحث فلسفی و معرفت‌شناسانه مطالعه و فعالیت دارند سخنرانی خود را در زمینۀ هرمنوتیک موزه ارائه دادند.
دکتر آزاد ابتدا به تعریف هرمنوتیک و موزه پرداخت. او سپس دربارۀ موزۀ دانشگاه گفت: در موزۀ دانشگاهی بیش از آنکه جنبه‌های هنری مطرح باشد ابعاد تاریخی یک مکان در آن تجلی می‌کند.
دکتر آزاد سخنرانی خود دربارۀ هرمنوتیک موزۀ دانشگاهی را در سه بخشِ: موزه و پیوند شیء و معنا، موزه و اشراق و محاق حقیقت و بازتعریف «من» در سیر از گذشته تا آینده ادامه داد.
او در بخش اول گفت افراد با اهداف نوستالژیک، همزادپندارانه و عبرت‌آموزانه به بازدید موزه می‌روند. سپس به عقیدۀ برخی اشاره کرد که معتقدند معنا جدای از شیء نیست و شیء جدای از معنا و کارکردش نیست. بنابراین وقتی شیء از کارکردش جدا می‌شود و پشت ویترین گذاشته می‌شود گویی از معنایش جدا شده است و شیء در موزه دیگر شیء حقیقی در کاربست تاریخی‌اش نیست، بلکه یک معنای جدیدی می‌یابد. پس موزه تهی کردن شیء از معناست نه حفاظت از شیء برای معنا. ایشان اضافه کرد: هدف تأیید این نظر نیست بلکه بازکردن زاویۀ دید جدید به این موضوع است. او گفت: هرمنوتیک فلسفه است، حتی نظریه نیست بلکه فلسفه است و ما از دید فلسفی داریم به موضوع نگاه می‌کنیم نه از دید کارکردی یا اجرایی.
او در ادامه توضیح داد: دو میز در موزۀ دانشگاه فردوسی هست. یکی متعلق به رئیس اسبق دانشگاه که روی آن کار می‌کرده و حکم‌هایی روی این میز امضاء شده و همچنین میزی که به لحاظ هنری نقش‌ها زیبایی‌هایی دارد. در موزۀ دانشگاهی آنچه که اهمیت می‌یابد میز اول است. میزی که کارکرد دانشگاهی داشته است. میز دیگر هرچقدر هم زیبا باشد کارکرد میز اول را برای موزۀ دانشگاهی ندارد. بنابراین در موزۀ دانشگاهی برخلاف موزه‌های هنری ما تلاش می‌کنیم که معانی گذشته [دانشگاه] را بازتولید کنیم اما در موزه‌های هنری تلاش در تولید و آفرینش مفاهیم و معانی جدید است.
او ادامه داد: موزه‌ها اساساً شیء را از بستر زندگی جدا می‌کنند و معانی غیرفاخر را هم فاکتور می‌گیرند بنابراین به دنبال نمایش اشیاء تفاخُربخش هستند و این امر شیء را از معنا و حقیقتش جدا می‌کند. در موزۀ دانشگاهی در واقع یک دانشگاه پیشین گزینشی ارائه می‌شود و این از نظر هرمنوتیکی ین عینیت دانشگاه نیست، بلکه این دانشگاهی است که ما دوست داریم.
دکتر آزاد در بخش دوم سخنان خود گفت: حقیقت هرگز خودش را عریان آشکار نمی‌کند و زیبایی تنها تجلی‌گاه حقیقت است. وقتی ما در موزۀ دانشگاه زیبایی را امری ثانوی تلقی می‌کنیم باید به شدت متوجه این موضوع باشیم که در فقدان عنصر زیباشناسی حقیقت به محاق خواهد رفت. هویت موزۀ دانشگاهی چنین است که امر زیبایی‌شناختی اولویت اولش نخواهد بود و این به محاق رفتن حقیقت را تسریع می‌کند. در رویکرد هرمنوتیکی فلسفی به‌ویژه به روش گادامری هرگونه روشمندی باعث به محاق رفتن حقیقت می شود. وقتی فرد روشی را در پیش می‌گیرد سوبژکتیویته خود را به حقیقت تحمیل می‌کند. و آن حقیقتی که او دوست داشته و بانیان «روش» می‌پنداشتند زمینۀ بروز پیدا می‌کند، نه حقیقت فی نفسه. و این بخش بزرگی از نقدی ئاست که موزه وارد می شود.
دکتر آزاد در بخش سوم و پایانی موضوع بحث خود در زمینۀ «بازتعریف «من» در سیر از گذشته تا آینده» گفت: در فلسفۀ قرن بیستم مقولۀ بدن و تأثیر بدن‌مندی در ادراک بسیار مورد توجه قرار گرفته است. بدن ما یک امر تاریخی است. موزه و شکل‌گیری موزه در راستای فلسفه‌های بدن‌مند خودش را بازتولید می‌کند. یعنی اگر بخواهیم به فلسفۀ موزه برگردیم باید به فلسفۀ بدن برگردیم.
او در ادامه با طرح این پرسش که «آیا این ولعی که ما اکنون برای دیدن نعلین و تار موی پیامبر(ص) در موزۀ استانبول داریم آیا امثال شیخ طوسی هم داشته‌اند؟» گفت: مسلماً آنان اینگونه به مسأله نگاه نمی‌کردند. بنابراین دور شدن انسان معاصر از مفاهیم انتزاعی و روی آوردن به فلسفه‌های انضمامی باعث این شده که چه در ساحت روابط اجتماعی و چه در ساحت تاریخ و غیره به دنبال امر انضمامی باشد. موزه یکی از فضاهایی است که آن ولع انضمامی دیدن هر چیز را در ما ارضاء می‌کند و این تعریف من از «من» است که باعث می‌شود نگاهم به موزه چگونه باشد. اینکه «من» چقدر از خود را در تاریخ و گذشته ببینم به این برمی‌گردد که چقدر ذهنیت انضمامی را به انتزاعی تبدیل کنم.
او در پایان گفت: گاهی «من» در تاریخ معنا پیدا می‌کنم و گاهی «من» به تاریخ معنا می‌دهم. به عنوان مثال در موزۀ دانشگاه فردوسی کارنامۀ تحصیلی استاد شفیعی کدکنی وجود دارد. اینجا استاد شفیعی کدکنی است که به آن برگۀ کارنامه معنا می‌دهد. همچنین رداهای فارغ التحصیلی که از سوی دانشگاه های کشورهای مختلف به رئیس دانشگاه فردوسی هدیه داده شده از نظر مادی بسیار ارزشمند است نیز در موزۀ دانشگاه فردوسی وجود دارد. تفاوت آن ردا و آن کارنامۀ تحصیلی در چیست؟ در کارنامه فرد به شیء معنا می‌دهد اما در ردا، این شیء گرانبها است که به کسی که آن را بر دوش می‌انداخته معنا می‌دهد. باید دید در قبال موزۀ دانشگاه فردوسی «من» کدام هستم. آیا تاریخِ دانشگاه فردوسی به «من» معنا می‌دهد یا «منِ» استاد یا دانشجو یا دانش‌آموخته به دانشگاه فردوسی معنا می‌دهم. بازدیدکننده از خود می‌پرسد که به لحاظ معنابخشی و معناپذیری چه بخشی از موزه است. بنابراین موزۀ دانشگاه فردوسی برای من (دکتر آزاد) که 23 سال است در دانشگاه در کسوت دانشجو، هیأت علمی و غیره حضور داشتم یک معنا دارد. برای کسی که دو سال در این دانشگاه بوده معنای دیگری دارد و برای کسی که اصلاً در این دانشگاه تحصیل نکرده و صرفاً به عنوان یک بازدیدکننده به موزه می‌آید معنای متفاوتی دارد. یا مثلاً فردی مثل دکتر کوچکی (عضو پیشکسوت دانشکدۀ کشاورزی) که از سال 1351 عضو هیأت علمی این دانشگاه بوده است وقتی به موزۀ دانشگاه فردوسی پا می‌گذارد به دنبال این نیست که شیء جدید و غریبه‌ای را ببیند بلکه او می‌آید تا خودش را در آیینۀ موزه ببیند. این موزه بخشی از وجود اوست. کما اینکه او یک روزی بخشی از وجودِ دانشگاه فردوسی بوده است.
اینکه فرد به بازدید موزه برای دیدن آثار بیاید تا اینکه برای دیدن «خود» بیاید دو امر متفاوت است.
در پایان علی قدیری دبیر نشست، نکاتی را از دیدگاه حمایت‌گرایانه نسبت به موزه و موزه‌داری بیان داشت و پس از آن این پرسش را مطرح کرد که ارائۀ این قبیل دیدگاه‌های انتقادی نسبت به موزه آیا موجب برخوردهای ناروا به این مقوله نمی‌شود؟
دکتر آزاد در پاسخ به این پرسش گفت: دیدگاه هرمنوتیک تنها نقد و تحلیل می‌کند و هیچگاه نمی‌گوید موزه‌داری انجام بشود یا نشود. حتی اگر موزه‌داری وجود نداشته باشد، هرمنوتیک آن را نقد می‌کند.