پانزدهمین نشست از سلسله نشستهای تخصصی موزۀ دانشگاه فردوسی مشهد با موضوع «تجربه در موزه و تأثیر آن بر توسعهٔ گردشگری» با سخنرانی خانم لیلا میرقدر، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حوزهٔ موزه و گردشگری چهارشنبه 2 دیماه 1400 برگزار شد.
در این نشست ابتدا آقای امیرمحمّد باقرینژاد، دبیر جلسه به بیان پیشینۀ مختصری از فعالیتهای خانم میرقدر پرداخت و در ادامه خانم میرقدر دربارۀ تأثیر موزه بر گردشگری سخن گفت.
خانم میرقدر در ابتدا به چرایی اهمیت نقش موزه و گردشگری پرداخت و گفت باید بگوییم موزه و گردشگری ارتباط بسیار نزدیک و تنگاتنگی با یکدیگر دارند و اصلاً منفک از یکدیگر نیستند.
یکی از حوزههایی که همه موزههای ایران میتوانند در آن به فعالیت بپردازند حوزه گردشگری آموزشی است و یکی از بحثهای مهم در این باره، ایجاد تجربه است.
ما با ایجاد تجربه در موزه به عنوان یک مقصد گردشگری میتوانیم آموزش و یادگیری ایجاد کنیم. التذاذ و سرگرمی ایجاد کنیم و در نهایت رضایت را ایجاد کنیم.
بهبود کیفیت بازدید از دیگر دستاوردهای تجربه بازدید از موزه است که در نهایت رضایت از بازدید رخ خواهد داد و این رضایت، به چیزی که هدف موزههاست یعنی وفاداری مخاطب ختم خواهد شد.
بازدید کنندهها و گردشگرها در این دوره بسیار نسبت به گذشته تغییر کردهاند و میتوان گفت ارزشمحور شدهاند. البته امروزه مدیران موزهها این نکته را به خوبی دریافتهاند که باید ارزشآفرینی کنند و این اتفاق از طریق تجربه میتواند انجام شود.
خانم میرقدر در ادامه افزود اگر با یکبار واردن شدن گردشگر یا بازدیدکننده فکر کنیم موفقیتی رخ داده است دچار خطا شدهایم چرا که موفقیت ما منوط به تکرار بازدید است، این که این بازدید یا از جانب فرد تکرار شود و یا از طریق معرفی آن فرد به دیگران که به گونهای تکرار بازدید است و نشان از تجربۀ رضایتبخش گردشگر است.
خانم میرقدر مفهوم تجربه را یک مفهوم چندلایه و پیچیده دانست و گفت پیچیدگی این امر از آن است که ما با موجودی به نام انسان روبه رو هستیم. تجربه در واقع تعامل و ارتباط گرفتن فرد است با یک برند، مکان و یا موقعیت خاص که ما برای او ایجاد میکنیم. بنابراین تصویری که ما توانستهایم در ذهن مخاطب شکل بدهیم در تکرار تجربه مؤثر واقع خواهد شد.
ایشان در ادامه به ابعاد تجربۀ گردشگران از بازدیدها پرداختند و اظهار کردند که ابعاد تجربه گردشگر در یک مقصد گردشگری شامل سه بعد است. اول معناسازی است که در واقع به محض ورود و دریافت اطلاعات تحلیلهایی در ذهن گردشگر صورت گرفته که به معناسازی برای وی ختم خواهد شد.
دومین بعد این تجربهها تعاملات اجتماعی، فرهنگی با جامعۀ میزبان است که در موزه می توان گفت پرسنل، کارکنان و راهنمایان موزه هستند.
سومین بعد در شکلگیری این تجربه این است که ما کاری کنیم که در بازدیدکننده احساسی ایجاد شود که مختص تجربۀ او از موزه باشد و در جامعۀ خود نتواند آن حس را تجربه کند.
خانم میرقدر در ادامه تأکید کرد که امروزه موزهها صرفاً مکانی برای گردآوری اشیا نیستند و دارای وظایفی غنیتر هستند که به تکریم انسان و احترام گذاشتن به انسان منتج میشود؛ در واقع تبدیل شدن به یک پدیده اجتماعی و مکانی که به جامعه کمک میکنند که به سمت کمال حرکت کند.
خانم میرقدر در پایان به تأثیر جو حاکم بر موزه و ارتباط با آن با کیفیت تجربۀ بازدیدکنندگان پرداخت و گفت: ما در گردشکری دو کلید واژه بسیار مهم داریم. مکان خاص، که مکان فیزیکی را توصیف میکند و جو یا فضا که فراتر از مکان است و میتواند مؤثرتر از مکان فیزیکی واقع شود. ما با درک مخاطب و فضاسازی مناسب میتوانیم ارتباط عمیقی با مخاطب برقرار کنیم، در واقع
هر چه ما بیشتر بتوانیم به لایه عمیق تر در ک مخاطب از موزه برسیم یا عوامل تجربه در موزه و مخاطب را بشناسیم می توانیم به خلق تجربهای جدید و منحصر به فرد برای بازدیدکنندگان برسیم تا بتوانیم رضایت در موزه و در نهایت وفاداری مخاطب را به دنبال داشته باشیم.